همانطور که میدانید اکنون نزدیک سه سال است که پایگاه «دادخواست» در همکاری با بنیاد رسانهای زمانه به راه افتاده است. هدف از راهاندازی این پلتفرم این است که هر شهروند ایرانی بتواند مستقیم و بیواسطه راجع به هر موضوع که مایل است، خود یک دادخواست تنظیم کند. این پلتفرم به دنبال بخشی از جنبش بزرگتر دادخواهی و حق طلبی ایرانیان است. در دادخواست شاهد آنیم که که در آن میان شهروندان دیالوگی درمیگیرد، آگاهی بر برخی حقوق شهروندی با شفافیت بیشتر خود را مینمایاند، سپس با عطف به این آگاهی، یک یا چند شهروند نسبت به نقض این حقوق شاکی شده و به تنظیم یک دادخواست روی میآورند. یک دادخواست سپس با جلب حمایت مردمی تبدیل به یک صدای جمعی میشود که مسئولان دولتی و غیردولتی را به پاسخگویی و رفع آن بیعدالتی که در دادخواست آمده وامیدارد. آنچه کمبودش هنوز پس از دو سال در پلتفرم «دادخواست» حس میشود پیوند هر دادخواست با زمینه شکلگیریاش و با همان دیالوگی است که دادخواست ثمرهاش بود. هدف این نوشته توصیف آن زمینه و پیوند با آن دیالوگ مستمر است.
ارایه زمینه و ادغام شدن بیشتر در کمونیته دادخواهان
چاپ یک دادخواست یک رویداد منفرد نیست. هر دادخواست بخشی از یک حرکت و یک حقخواهی است که قبل و بعد از چاپ آن دادخواست نیز در جریان است. هدف از انتشار این مطلب ارائه دادن همان زمینه است و پیوند هر دادخواست به حرکت وسیعتر دادخواهی که پیرامونش در صحنه واقعی جامعه در جریان است. بخش بزرگی از آن دیالوگ جمعی پیرامون حقطلبی، در رسانههای اجتماعی نظیر تلگرام، توییتر، فیسبوک، و اینستاگرام هر روز و هرساعت در حال وقوع است. پلتفرم «دادخواست» میخواهد با حرکت و گفتگوی جمعی این رسانهها پیوند بیشتری داشته باشد و دادخواستهایی را که چاپ میکند در مسیر دیالوگ جمعی شهروندان در رسانههای اجتماعی جلو ببرد.
فقدان رسیدگی و همترازی
هدف پلتفرم «دادخواست» این است که هر شهروند بتواند یک دادخواست تنظیم کند. اما نباید فراموش کنیم که دادخواستنویسی به عنوان یک سیستم یا ساز و کار اجتماعی نیازمند نهادهای حقوقی مستقل و ادارههای دولتی است که رسیدگی به درخواست مردم نیازی به اقامه شکایت حقوقی و حکم دادگاه نداشته باشد. در تئوری، دادخواستنویسی به عنوان یک سیستم، همان مکانیسم رصد عملکرد دولتی (از سطح محلی گرفته تا کشوری) و پاسخگویی مستقیم به خواست مردم است.
کار «رسیدگی و همترازی» (checks and balances) در این سیستم زمانی بیشتر لازم میافتد که مشاهده میکنیم نمایندگان مجلسهای فرمایشی بیشتر درگیر بازیهای سیاسی و جناحی هستند تا گوشسپردن به رأیدهندگان حوزههای خود. میدانیم در کشور ما «دفتر شکایات» ادارههای دولتی و شرکتهای خصوصی -اگر که چنین دفترهایی وجود داشته باشد- بیشتر خدمتکار سلسله مراتب قدرت هستند تا نیروی تصحیحکننده آن قدرت! زمانی هم که قصد پاسخگویی داشته باشند، شکایت را از این دفتر به آن دفتر مثل توپ فوتبال پاس میکنند و هر دفتر با سلب مسئولیت از خود از دیگری «تقاضای رسیدگی» دارد، هزارتوی پیچیدهای از روابط بوروکراتیک و ناکارآ و پارتیبازیهای روابط و نه ضوابط! در کشوری که وکیلهای مستقل دادگستری به طور مستمر خود به اتهام «تبانی علیه منافع ملی» به زندان افکنده میشوند، انتظار اینکه نهادی رسمی پاسخگوی دادخواستنویسان باشد بیفایده است.
گسترش فرهنگ دادخواهی مُدرن
یکی از کارکردهای آن دیالوگ جمعی، که این ستون در مسیر آن حرکت میکند، گسترش «فرهنگ دادخواهی» است. میتوان در هر فرهنگ سابقهای دیرینه در تظلمخواهی و طلب عدالت یافت که تاریخی چندصد ساله دارد. آنچه دادخواهی عصرجدید را متمایز میکند آگاهی به مفهومهای شهروند خودقانونگذار و حقوق انسانی است. هنوز در کشور ما ــ که تاریخ معاصرش با پادشاهی مطلقه و تئوکراسی مطلقه رقم خورده ــ نهادینه شدن این فرهنگ تکمیل نشده و تأسیس تئوکراسی شیعی (جمهوری اسلامی) آنرا عقب هم انداخته است. در ایران سنتی از دادخواهی پیشمدرن وجود دارد شامل دعا و حاجتخواهی، دخیلبستن، عریضه نوشتن، و بستنشستن. هدف پلتفرم «دادخواست» فاصله گرفتن از سنت به سمت ادراک مدرن از عدالتخواهی و حقطلبی است. الگوی سنتی «دعا و نفرین» در فرهنگ دینی اینگونه ندا میدهد، «به فریادم برس، تو که بر همهچیز توانایی، من نیازمندم، نیاز مرا برآورده کن!»، «به تو دخیل میبندم، این را نذر تو میکنم، این قربانی را از من بپذیر، و حاجتم را برآور!» یا «به خاک سیاه بنشینی ای ظالم، خدا را شاهد میگیرم که ترا عقوبت دهد!»
دادخواست میخواهد فرهنگ توانمندسازی شهروند را گسترش دهد. انسان مدرن خودمختار، خود را «صاحب حق» میداند، و قدرتهای اینجهانی را هم ثمره قرارداد اجتماعی میان شهروندان میشناسد. در نتیجه، آنچه او به رسم دادخواهی مطالبه میکند، نه از روی عجز و تظلم خواهی، بلکه با وقوف به حق خود و به اعتبار حقوق شهروندی یا حقوق بشر است. ما حق خود را نه به عنوان رعیت از خانسالار، و نه به عنوان کودکان خداوندگار، بلکه به عنوان انسانهای آزاد و مختار و خودقانونگذار مطالبه میکنیم. مرجعی که ما خطاب دادخواهی خود قرار میدهیم، خود یک مقام و مرجع زمینی است که فقط نگهبان و پاسدار حقوق ما شهروندان است. اختیارات او همان مسئولیتی است که از طرف شهروند به او یا آن پست و دفتر عطا شده است. در این مطلب، در نهایت به گسترش همین فرهنگ نظر خواهیم داشت.
اگر به پلتفرم دادخواست و فعالیتهای آن در زمینه دادخواستنویسی آنلاین در ایران علاقهمندید، میتوانید با کلیک کردن بر روی این لینک در این دوره کوتاه و رایگان ثبتنام کنید. این دوره به زبان فارسی تدریس میشود.
گروه دادخواست
۹۰ دقیقه
۹۰ دقیقه
۵۰ دقیقه
۵۰ دقیقه
۶ منبع مفید برای پوشش خبری ویروس کرونا برای خبرنگاران
با گسترش این بیماری همهگیر در سراسر جهان، روزنامهنگاران تحت فشارند تا اخبار دقیق را برای عموم مردم گزارش دهند. معمولا در حین پوشش یک بحران، افرادی که در خط مقدم گزارشها قرار دارند، ایمنی جسمی و سلامت روانی خود را به خطر میاندازند. برای نشان دادن همبستگی با این افراد، گروه انجمن حمایتگری، فهرستی از منابع مفید از سایر سازمانها که در این راه خبره هستند، تهیه کرده است.
پنج راه برای یافتن مجموعه داده برای داستان بعدیتان
روزنامه نگاری داده محور در اتاقهای خبر سرتاسر جهان به سرعت در حال گسترش است. با این حال، دادهها همیشه آسان به دست نمیآید. در اینجا پنج راه برای دریافت داده برای مقاله بعدی شما وجود دارد.